پس گوش افکندن (وَ) کنایه از فراموش کردن باشد. (برهان قاطع). فراموش کردن. (فرهنگ رشیدی). گذراندن هنگام در کار و بدور و درازا کشانیدن آن. دفعالوقت. مماتله. متل ادامه... کنایه از فراموش کردن باشد. (برهان قاطع). فراموش کردن. (فرهنگ رشیدی). گذراندن هنگام در کار و بدور و درازا کشانیدن آن. دفعالوقت. مُماتَله. مَتَل لغت نامه دهخدا
پس گوش افکندن ((پَ س ِ اَ کَ دَ)) فراموش کردن ادامه... فراموش کردن تصویر پس گوش افکندن فرهنگ فارسی معین